بیماری هایی که به احتمال زیاد در آینده همه گیر می شوند!

به گزارش دکترای اقتصاد، آینده چه شکلی است و چه بیماری هایی به سراغمان خواهدآمد ؟ این سوالی است که در مطلب زیر به آنالیز روانشناختی آن پرداخته ایم.

بیماری هایی که به احتمال زیاد در آینده همه گیر می شوند!

به گزارش خبرنگاران به نقل از خبرنگاران، در آستانه قرنی نو، به دام امر ناشناخته ای در جهان افتاده ایم که برای هیچ کس جز نویسندگان داستان های علمی و تخیلی روشن نبوده و نیست؛ همان نویسندگانی که بسیار دورتر از واقعیت جهان زیست می نمایند و در کلمه به کلمه از کتاب هایشان به رؤیایی مجهزند که بسیار دور از تصور ماست.

حالا ما در این زمان، نقش یکی از آن شخصیت های سرگردانی را در جهان تخیلی آن ها ایفا می کنیم که واقعیت مان شده و هیچ گونه شناختی از آن نداریم. چه بر سرمان خواهد آمد؟ آینده چه شکلی است و چه بیماری هایی به سراغمان خواهدآمد. در این باره با محمد دهقانی رنانی، روان پزشک و متخصص اعصاب و روان، مصاحبه نموده و از او پرسیده ایم اگر با ماشین زمان به آینده سفر کند و در بیمارستانی پیاده گردد، به نظرش چه نوع بیماری هایی را درمان خواهد نمود؟

ما در دورانی زندگی می کنیم که احساس مان این است که همه چیز را تحت کنترل داریم، اما ویروس عجیبی، چون کووید-19 می آید و نظم زندگی مان را به هم می زند و ما را با چالش روبه رو می نماید. وقتی این رخ داد به این فکر نموده اید چه عوامل ناشناخته دیگری ممکن است اعصاب زیستن ما را به هم بریزد؟

کی یرکگارد کتابی دارد با عنوان ترس و لرز که در شروع نگاه مدرن به جهان قرار گرفته است. این فیلسوف پدر اگزیستانسیالیسم دانسته می گردد، با نگاهی وجودی به جهان؛ یعنی هر چیز در جهان قابل رخ دادن است و جهان از قوانین ثابت تغییرناپذیری پیروی نمی نماید، بلکه این رفتار های ماست که معین می نماید چه اتفاقی رخ خواهد داد. بر پایه این نگاه به جهان بر خلاف نگاه سنتی، ما نمی توانیم مطمئن باشیم انتها جهان و سرنوشت ما این است و لاغیر.

از این رو در این جهان پر از امکان های گوناگون دچار ترس و لرز خواهیم شد؛ جهانیی که رفتار های ما و بسکمک از عوامل پیش بینی ناشده، آن را خواهند ساخت. در روان پزشکی نیز وابسته به این نگاه فلسفی، مفهومی با عنوان اضطراب وجودی مطرح می گردد؛ اضطرابی که به علت ذات جهان در فرد شکل می گیرد. این اضطراب ناشی از مسائل پیش پا افتاده و ثانوی زندگی نیست و به مسائل بنیادی و ذاتی خود زندگی و هستی ربط پیدا می نماید؛ مثلا در پیش بینی ناپذیری جهان و اینکه همه ما انسان ها نابود خواهیم شد و نمی دانیم که چه اتفاقاتی انتظارمان را می کشد. خیلی ها بر این اعتقادند که این اضطراب وجودی ممکن است به صورت آشکار و سرراست خود تجربه نگردد و تصور عامی ما از آن به این اندازه فلسفی نباشد.

تجربه ما از این اضطراب گاهی به موضوعات قابل درک مان از جهان و زندگی انتقال یافته و به صورت اضطرابی نابجا درباره مسائل پیش پا افتاده درک می گردد. در این عصر نیز یک ویروس این مسئله غیرقابل پیش بینی بودن جهان را به رخ همگان کشیده است. اگر تا پیش از این فیلسوفان به این مسئله نگاه دقیق تری داشتند و مردم عادی از درک درست آن عاجز بودند، اکنون جهان این امر را بسیار عینی در معرض دید همگان قرار داده است. اتفاقاتی در حال رخ دادن است که تنها در قصه ها رد آن را می شد پی گرفت. از این رو اضطراب وجودی به عنوان ترسی پایه ای می تواند برای بسکمک شکل گرفته، یا اوج بگیرد.

آیا می توان پیش بینی کرد با سبک زندگی ای که به ما تحمیل شده است، چه اتفاقاتی برایمان رخ خواهد داد؟

اینکه چه فکر هایی پس از این تجربه عمومی تقویت شده و انسان چه تغییری در اندیشه اش ایجاد خواهد شد، وابسته به آن است که عامل کمک نماینده به انسان برای خروج دست کم نسبی از این شرایط چه چیز هایی باشد. هر چیزی که به پاداش پیروزی برسد قدرتمندتر خواهد شد. عقایدی از ما برجسته و محکم تر خواهد شد که با پاداش موفقیت زینت گردد.

وقتی فکری، احساسی یا رفتاری مورد تشویق قرار بگیرد، کم کم هویت فرد و جامعه را شکل می دهد؛ مثلا اگر علم به انسان در خروج از این شرایط کمک کند، علم گرایی تقویت می گردد. در قرن 14 که طاعون راه افتاده از چین، به اروپا رسید، مسیری را طی کرد که آن را عاملی بر رنسانس و تغییر اروپا می دانند. در دوران همین بیماری بود که انسان متوجه شد کاری از اعتقادات سنتی اش برای رهایی از این مخمصه ساخته نیست. در جهان امروز نیز چنین چیزی به رخ بشر کشیده می گردد که کار چندانی از عهده امور ترنسندنتال ساخته نیست. اگر علم بتواند راهی برای از بین بردن این ویروس پیدا کند، به پاداش این پیروزی ممکن است ذهن انسان ها متریال تر گردد.

خب به زعم شما پیروز این شرایط چه کسی است؟

در شخصیت انسان مسئله ای تعریف می گردد به نام طیف متریالیزم و ترنسندنس. یک سوی این طیف به جهان عینی و آنچه قابل رویت و مشاهده است نظر می نماید و یک سوی آن به معنویت نظر می اندازند. روی این طیف، هر فرد در جایی از آن قرار گرفته و بعضی معنوی تر و گروهی مادی تر به ماجرا نگاه می نمایند. اینکه انسانی به کدام سمت نیل پیدا نموده باشد، تا اندازه ای وابسته به این است که کدام یک از این تفکرات در این جهان به او کمک بیشتر رسانده است.

ثابت شده تفکر ترنسندنتال باعث مقاومت فرد در برابر بعضی از ناخوشی های روانشناختی می گردد؛ مثلا این گروه کمتر افسرده شده و دچار اضطراب می شوند، چون کمتر دچار ناامیدی و درماندگی می شوند و کمتر گمان می نمایند همه راه ها بسته شده است. هرچند در نقطه مقابل این طیف نیز معین شده که متریال باور ها دستاورد های بیشتری در زندگی دارند، زیرا با کوشش بیشتر، خود را به امیدی بیرون از خود دلخوش نمی نمایند.

اما اینکه در آینده چه خواهد شد، به این وابسته است که در جریان شیوع جهانی ویروس کرونا که شرایطی نامعمول و سخت ایجاد نموده که نقش حکاکی بر ذهن انسان دارد، چه نیرویی عامل برون رفت دست کم نسبی از این شرایط خواهد بود تا آن مسئله در ذهن ها تقویت گردد. اگر علم به این شرایط کمک نکند و ساخت واکسن با مشکل روبه رو شده و داروی مناسب برای کنترل این بیماری ساخته نگردد، و این ویروس کران تا کران جهان را بپیماید، کشتار کند تا دیگر انسان حساسی پیدا ننموده و فروکش کند، چه بسا تا اندازه ای کاخ بلند علم و ذهنیت متریال فرو بریزد. برای اینکه بدانیم چه خواهد شد، ما نیازمند آن هستیم که انتها این داستان و شرایط فعلی را بدانیم.

شما به عنوان روان پزشک در این روز ها بیشتر با چه بیماری های روانی روبه رو هستید و بسامد کدام بیماری به نظرتان بیشتر شده است؟

آنچه پیش می آید می تواند انسان ها را در برابر بعضی بیماری های روان پزشکی حساس تر و نسبت به بعضی مقاوم تر کند. با پیروزی علم ممکن است افسردگی و اضطراب شدت بیشتری پیدا کند؛ چون انسان از تفکرات معنوی دورتر، ولی در عین حال به کارآمدی نزدیک تر خواهد شد. خیلی ها معتقدند با اینکه انسان توانمندتر شده، بر عکس شیوع افسردگی، به عنوان بیماری عصر جدید افزایش یافته است. علت آن است که انسان منطقی تر و دم دستی تر به موضوعات جهان پیرامون فکر می نماید و افسانه ها و افسون ها و رویا های خود را از دست داده است. با پیروزی علم بر کرونا نیز بخش دیگری از این رویا ها و افسانه ها نابود خواهد شد.

با ادامه دار شدن این رویه و نوع زندگی، چه بیماری های روانی ظهور و بروز بیشتری پیدا خواهند کرد؟

امروز افراد برای فرار از بیماری، درگیر آیین های رفتاری شده اند؛ شست وشو، ماسک، رعایت فاصله و... که وسواسی فراگیر را ایجاد نموده، و در عین حال علم نیز تأیید نماینده این رفتار است و این وسواس با پیشگیری از بیماری پاداش نیز می گیرد و تقویت می گردد. با تقویت وسواس ها و آموزش این آیین ها به فرزندانمان، آن ها را نیز به انجام این عملکرد وسواسی تشویق می کنیم.

چیزی که تا پیش از این چندان توصیه و تشویق نمی شد؛ مثلا گفته می شد رعایت بیش از اندازه بهداشت در فرد و خانواده بدن افراد را ضعیف می نماید، زیرا گاهی بعضی میکروب و ویروس ها باعث نوعی واکسیناسیون طبیعی در بدن فرد شده و سلامت آن را تقویت می کردند. اما امروز آن توصیه ها فراموش شده و بیشتر افراد به رعایتی سفت و سخت دعوت می شوند؛ بنابراین رفتار های وسواسی تقویت و آنچه در آینده گریبانگیر افراد خواهد شد، وسواس تر بودن است.

چقدر این وسواس ممکن است مهلک جلوه کند؟

وسواس ذاتا موضوع خود را تغییر می دهد و دیگر خود را در بهداشت محدود نمی نماید. بلکه به همه شئون زندگی رخنه خواهد نمود. مردم در آینده، در همه ابعاد وسواسی تر و سختگیرتر خواهند بود؛ زیرا این خصلت را همه جا با خود حمل می نمایند و تنها در موضوع آلودگی نیست که آن را به کار می گیرند، بلکه خصلتی است که در همه جا از آن استفاده خواهد شد. پس چه بسا در آینده شاهد هویت هایی سختگیرانه تر و ریزبینانه تر و درعین حال آزادی درونی کمتری باشیم.

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 20 آذر 1399 بروزرسانی: 20 آذر 1399 گردآورنده: economicsphd.ir شناسه مطلب: 672

به "بیماری هایی که به احتمال زیاد در آینده همه گیر می شوند!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بیماری هایی که به احتمال زیاد در آینده همه گیر می شوند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید