خاطرات پیروز کلانتری از مستند سازی کتاب شد - دکترای اقتصاد

برای فیلم شناسی پرویز کلانتری باید به فیلم های وی با نام های پناهنده ، حکایت باقی، تنها در تهران، زندگی همین است، پرسه، غرقاب، چند درجه ریشتر ، در خیابان های ناتمام ، سالینجرخوانی در پارک شهر، پیرها اگر نباشند، واریته بلوچی، همایون، می برد تا به کجا اشاره نمود.

مضمون اصلی جستارهای کوتاه حاشیه همان متن است رابطه ی فیلم ومشخصاً فیلم مستند و زندگی و رفت وآمد میان زیست های این دو دنیا است. دغدغه بزرگ پیروز کلانتری، به تعبیر خودش، این است که زندگی به درد فیلم بخورد و فیلم به زندگی برگردد. او در رفت و آمد میان این دو، تجربه اش در دنیا فیلم و سینمای مستند ایران را می کاود و دنبال پاسخی برای برخی از سؤال های مشترک ما می گردد.

پیروز کلانتری در حاشیه همان متن است تصویری از سال های فعالیتش در عرصه فیلم مستند پیش چشم مان می گذارد اما به این بسنده نمی کند و لابه لای واگوییِ خاطرات دور و نزدیکش، از خیلی چیزهای دیگر هم می نویسد: تماشای زندگی؛ درنگ بر زندگی؛ جایگاه مستندساز در طوفان ها و تلاطم های اجتماعی و سیاسی؛ معانی و دلالت های دوگانه هایی مثل حاشیه/متن یا مرکز/پیرامون؛ نسبت مستندساز و دنیای واقعی؛ ارزش و اهمیتِ روایتِ وجوهِ پنهانِ جامعه؛ شکل و جنس ارتباط آدم های پشت و جلوی دوربینِ مستندساز؛ پرسه های زندگی روزمره؛ خوانش شهر؛ حسِ خودش به خیابان ها و محله های تهران؛ روشنفکری و عمل گرایی و جایگاه شخصیت هایی مثل همایون صنعتی زاده؛ جوانی و پیری؛ کوشش برای بازنمایی زندگی ایرانی در قالب روایت های خُرد؛ معنا و مفهوم جامعه؛ تجربه نوشتن؛ تمایز فیلم مستند و سینمای مستند؛ هنر تماشای نادیده ها؛ دلبستگی اش به فیلم های عباس کیارستمی؛ هنرورزی عمومی؛ اهمیت گریز از روایت غالب؛ راه و رسمِ ایجادِ فضایی برای مکالمه؛ و از بهترین مستندها و مستندسازهای ایرانی.

عنوان های مطرح شده در این کتاب به این توضیح است: خاطره ای محو، تماشای زندگی، درنگ، بر زندگی، من چه کاره ام ؟، حاشیه همان متن است، راش ها واقعا دور ریختنی اند، قاب زیبا یا قاب لازم، واقعیت به اضافه متن، ورهای پنهان را روایت کن، پیرهای بیست و دو سه ساله ما، طلب من ، طلب او، زندگی جلوی دوربین فعال نمی گردد، نبض زندگی روز مره را بگیر، میل مبهم مخاطب

این کتاب با قطع رقعی در 144 صفحه با نوع جلد نرم روی کاغذ بالک 60گرم با طراحی جلد به وسیله حمید قدسی، برای اولین بار در 1500 نسخه چاپ شده است.